رمان «شب ممکن» اثر محمدحسن شهسواری
نوشته شده توسط : Kloa

ذهن‌هایی در آستانه‌ی انفجار
۱. فروپاشی منطق روایی
«شب ممکن» ساختار مرسوم روایت را می‌شکند. جملات گاه بریده‌اند، تو در تو، بی‌آنکه پاسخی بدهند. رویدادها تکرار می‌شوند، با زاویه‌ای متفاوت و پایان‌های متضاد. این شکستن، صرفاً فرم نیست، بلکه نمایش فشاری‌ست که ذهن انسان مدرن ایرانی تابش را ندارد. شب، در ذهن شخصیت‌ها هم نفوذ کرده. تاریکی نه فقط بیرون، که درون آدم‌هاست. هر جمله انگار نشانه‌ای از انفجار قریب‌الوقوع ذهنی‌ست.

۲. مردی که خودش را نمی‌شناسد
قهرمان داستان، مردی‌ست که در لابه‌لای هویت‌های مختلف گم شده. او میان نام‌ها، خاطره‌ها و گذشته‌هایی که معلوم نیست واقعی‌اند یا نه، سردرگم است. او بازجویی می‌شود، خودش را بازجویی می‌کند، و هیچ‌وقت به یقین نمی‌رسد. شب، استعاره‌ی سردرگمی اوست. نه قهرمان است، نه ضدقهرمان. فقط انسانی‌ست که به دنبال معنایی برای بودن می‌گردد.

۳. تکرار، ابزار وحشت
روایت‌ها و صحنه‌ها بارها تکرار می‌شوند؛ اما هر بار کمی تغییر یافته. این تکرارها، ساختاری اضطراب‌آور می‌سازند. مخاطب هر بار تصور می‌کند که به حقیقت نزدیک شده، اما ناگهان همه‌چیز تغییر می‌کند. این بازی با زمان، به جای سرگرمی، ترس می‌آفریند. ترسی فلسفی از اینکه «هیچ چیز قطعیت ندارد». شب، چرخه‌ای‌ست از تکرار، با امیدی عبث به طلوع.

۴. زنانی در حاشیه‌ی فریاد
زنان در رمان «شب ممکن»، هرچند پرحضور نیستند، اما هرکدام حامل پیامی‌اند. آن‌ها غالباً در آستانه‌ی گم شدن‌اند؛ مادر، معشوقه، زن ناشناس. همه نمادهایی از چیزی گمشده در روان راوی. رابطه با زن‌ها، بیشتر از آنکه عاطفی باشد، بازتاب نوعی نیاز به نجات است. آن‌ها هم قربانی‌اند، هم ناجی. و در تاریکی شب، تصویرشان گاه روشن‌تر از مردان است.

۵. سیاست در سایه، نه در متن
با اینکه رمان مستقیماً سیاسی نیست، اما فضای پس‌زمینه‌اش به‌شدت سیاسی‌ست. امنیت، ترس، بازجویی، حس مراقبت و سرک کشیدن. شهسواری از واقعیت اجتماعی ایران گریزان نیست، اما با زیرکی آن را به متن داستان تزریق می‌کند. سیاست در «شب ممکن»، مثل بوی نم در یک اتاق تاریک است؛ حضور دارد، اما به چشم نمی‌آید. این زیرپوستی بودن، تأثیرش را دوچندان می‌کند.

۶. پایان، در دل تاریکی
پایان رمان، نه پایانی واقعی، بلکه مکثی‌ست میان روایت. مخاطب نمی‌فهمد کجا ایستاده، فقط حس می‌کند که «اینجا انتها نیست». این بی‌پایانی، تمهیدی‌ست برای تأکید بر گم‌گشتگی انسان معاصر. شب ممکن، همچنان ادامه دارد. خواننده باید تصمیم بگیرد که در این شب باقی بماند یا راهی برای خروج بیابد. و شاید، هر خواننده، پایان خودش را بسازد.





:: بازدید از این مطلب : 15
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 27 ارديبهشت 1404 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: